آقازاده

نیما فرزند یکی از مسئولان کشور است که از موقعیت پدرش سوء‌ استفاده کرده و به جایگاه مهمی دست یافته است. او برای رسیدن به خواسته‌هایش دست به هر کاری می زند و ...

در گذشته، راضیه تینا را از مرگ نجات داده است. سپس همراه با او به یک میهمانی رفته و در آن‌جا با نیما آشنا می‌شود. مراسم عقد حامد و راضیه در نهایت برگزار می‌شود، ولی ...

راضیه که از پیشنهاد نیما وسوسه شده، به تهران می‌آید و از تینا می‌خواهد او را نزد نیما ببرد. نیما در صدد خرید یک بانک است و حامد می‌خواهد سد راه او شود..

حامد به سختی پیگیر پرونده نیما است ولی رفتارش شکایت مقامات ارشد را به دنبال داشته است. حاج‌آقا بحری پیش پدر حامد می‌آید تا از او درخواست کند که...

کنسرت تینا برگزار می‌شود و حاج‌آقا بحری به شدت از نیما به دلیل اسپانسری برنامه گلایه‌مند می‌شود. راضیه به خانه بازمی‌گردد و با جسدی روبه‌رو می‌شود که...